فرض کنین در یک عصر پاییزی، روی کاناپه خونه لم دادین و مشغول مطالعه کتاب موردعلاقهتون هستین یا اینکه دارین شالگردن نارنجی رنگی میبافین و خودتون رو برای سرمای زمستون آماده میکنین. در این بین، بوی دمنوش بهارنارنجی که دم کردین فضای خونه رو پر کرده و صدای قلقل کتری طنینانداز شده؛ فکر میکنین چه چیزی میتونه آرامش خونه رو تکمیل کنه؟ بله! صدای یک موسیقی گوشنواز که فضای خونه رو پر کنه؛ مثل «مرا ببوس» ویگن یا «بردی از یادم» که هر کدوم از این قطعهها دستکم یکبار مهمان هر خونه ایرونی بودن!
از جمله دلایلی که باعث میشه خیلی از ماها در تنهاییهامون بریم سراغ این خواننده محبوب و قدیمی میتونه این باشه که انگار یک پری آروم و خوشصدا در گلوی این خواننده پرآوازه خفته و هربار موقع آواز ویگن، کلمات آهنگ رو به جادو آغشته میکنه؛ جوری که کلمات هنوز ادا نشده به دل ما میشینه! مثلا آهنگ «قد و بالای تو رعنا رو بنازم…» رو بهخاطر بیارین، اینطور نیست؟
با این اوصاف تصمیم گرفتیم به منظور گرامیداشت نام این خواننده محبوب و صدای جادوییاش، مطلبی درخصوص بیوگرافی ویگن درداریان و آثارش در مجله نارگل بنویسیم.
ویگن سلطان جاز ایران، اسطورهای فراتر از زمان
دهه 50 شمسی را تصور کنین، خیابانهای تهران پر از شور و هیجانه و از رادیو آهنگی پخش میشه که چیزی فراتر از یک ملودی ساده است؛ صدایی گرم و صمیمی که انگار به جادو آغشته شده! این صدا، صدای ویگن دردریان، مردی است که موسیقی پاپ ایران رو با جادوی گیتارش و صدای بیهمتاش به اوج رساند.
ویگن فقط یک خواننده نبود؛ بلکه یک انقلابی در دنیای موسیقی بود که مرزهای سنت رو شکست و سبکی نو رو در ایران به وجود آورد. ویگن، که لقب سلطان جاز ایران رو از آن خودش کرده، سفیری بود که موسیقی مدرن رو به زبان ایرانیان ترجمه کرد و اون رو نه فقط با گوشها، بلکه با قلبها آشنا کرد!
از آغوش طبیعت تا صحنههای درخشان تولد و کودکی ویگن
برای بررسی تاریخچه زندگی ویگن، بهتره قبل از هر چیزی به دوران کودکی او اشاره کنیم؛ ویگن در شهر تاریخی همدان، به دنیا اومد. باید بگیم خانوادهای که ویگن در اون بزرگ شد، سرگذشتی تلخ و درعینحال پر از عشق و امید داشت.
پدربزرگ مادریاش اهل همدان بود، اما پدرش از بازماندگانی بود که در جریان نسلکشی ارمنیها از ترکیه به ایران گریخته بود.
سرنوشت طوری رقم میخوره که این مرد در ایران به باغ پدربزرگ مادری ویگن در همدان پناه میبره و زندگیش رو اونجا ادامه میده. با گذشت زمان، داستان پناهندگی به روایتی عاشقانه تبدیل شد؛ چرا که پدر و مادر ویگن به یکدیگر دل بستن و ازدواج کردن.
این پیوند عاشقانه، خانوادهای پرجمعیت و گرم رو شکل داد. ویگن چهارمین فرزند از هشت فرزند (5 پسر و 3 دختر) خانواده بود؛ کودکی ویگن در کنار این جمع بزرگ، پر از هیاهوی برادری و محبت خانوادگی بود.
بااینحال، شرایط زندگی ساده نبود. مثل خیلی از خانوادههای ایرانی دیگر در اون زمان، خانواده پرجمعیت به معنای این بود که هرکس باید مسئولیتهایی رو بر عهده میگرفت. ویگن که استعداد و شوقی بیپایان برای یادگیری داشت، مجبور شد تحصیلاتش رو نیمهکاره رها کنه تا با برادر بزرگترش در شرکت کمپساکس، که در زمینه تأسیسات راهآهن فعالیت میکرد، کار کنه. با وجود این سختیها، ویگن هرگز از عشق به موسیقی دست نکشید.
در ادامه روایت زندگی شخصی ویگن باید بگیم که او تحصیلات دبیرستانش رو در سال 1330 تموم کرد و به شغل نقشهبرداری روی آورد. اما چیزی در وجود او بیشتر از نقشهها و محاسبات درخشان بود؛ صدایی گرم و جادویی که نمیتونست در انزوا بمونه!
ورود به دنیای موسیقی، جرقهای که یک انقلاب موسیقی را آغاز کرد
ویگن دردریان، این هنرمند بیهمتا، مسیر حرفهاش رو با شور و اشتیاقی وصفناپذیر در دوران جوانی آغاز کرد. ورود ویگن به دنیای موسیقی با یک گیتار دستدوم شروع شد؛ گیتاری که به قیمت چهار تومان از یک سرباز آمریکایی در همدان خرید و در ادامه با کمک شوهر خواهرش، اولین آکوردهای موسیقی رو یاد گرفت.
«بعد هم پیش شوهر خواهرم که میدانست گیتار را چطور باید زد، چیزهای یاد گرفتم.»
در ادامهی روایت زندگینامه ویگن در سالهای اولیه فعالیتش باید بگیم که او در 22 سالگی به تهران مهاجرت کرد و در سال 1330 برای اولین بار روی صحنه کافه رستوران شمیران از رستورانهای قدیم تهران رفت.
تفاوت صدای ویگن و سبک موسیقیای که داشت، اون رو از سایر خوانندگان متمایز کرد. یه جورایی میشه گفت که کافه شمیران اولین سکوی پرتاب ویگن برای شناخته شدن در سطح پایتخت بود.
در اون ایام این کافه پاتوق روشنفکران، شاعران موج نو و دوستداران موسیقی بود و خیلی از افراد هنرمند و سرشناس به اونجا میرفتن.
یکی از همون شبهای شلوغ کافه که ویگن در صحنه آن مشغول آواز خوندن بود، ناصر رستگارنژاد، ترانهسرای معروف ایرانی، جذب صدای این جوان با استعداد میشه و از ویگن دعوت میکنه که سر میزش بیاد:
«شبی در کافهٔ باغ شمیران با یکی از دوستان نشسته بودیم، دیدیم جوانی بلند بالا با صدای بسیار خوب، ترانههای غربی و ارمنی میخواند. او را سر میز خود دعوت کردیم و با او بیشتر آشنا شدیم تا آنجا که همان شب رفتیم به کنار و من همان شب ترانهٔ معروف «رقیب» را ساختم. بعد هم چند روز بعد رفتیم به رادیو و این ترانه را که اولین ترانهٔ رسمی ویگن به حساب میآید ضبط کردیم …»
اولین گامهای حرفهای ویگن بر عرصه موسیقی
ویگن، که از نوجوانی در گروههای کلیسا آواز میخوند، در سالهای 1329 تا 1333 در کافههای تهران و شمیران، مشغول اجرای ترانههای محبوب روز بود. صدای منحصربهفرد و حضور کاریزماتیک ویگن، نگاههای خیلیها رو به خودش جلب کرد.
در همون دوران بود که دو روزنامهنگار مشهور، سیامک پورزند و جمشید وحیدی، استعداد خیرهکننده ویگن رو کشف کردن و اون رو به رادیو معرفی کردن…
ورود به رادیو، بهترین موقعیت برای ویگن بود. اون با صدایی گرم و ظاهری جذاب و گیرا، خیلی زود به چهرهای محبوب تبدیل شد. در اون سالها ویگن موفق شد لقب «سلطان جاز ایران» رو از آن خودش کنه و به نسخهای ایرانی از ستاره موسیقی جهانی، الویس پریسلی، تبدیل بشه!
ویگن بارها در مصاحبههاش از نقش جمشید وحیدی، روزنامهنگار و طنزپرداز برجسته، در راهیابی به رادیو یاد کرده است. اما نام دیگری که در موفقیتهای اون دست داشته، عطاالله خرم، آهنگساز برجسته ایرانی است. «رقیب»، که از اولین ترانههای رسمی ویگن به حساب میاد، با ملودیای از عطاالله خرم ساخته شد و به اثری ماندگار تبدیل شد.
صدایی از جنس جاز و ملودیهای ماندگار
ویگن با ترانههایی مثل «مهتاب» که برای اولین بار با سازهای کاملاً غیرایرانی اجرا شد، اثری فاخر از ناصر رستگارنژاد است. همان ترانه سرایی که ویگن را برای بار اول در کافه شمیران دید و با او هم کلام شد.
صدای گرم و جادویی ویگن، گیتارش که همدم او در تمامی لحظات بود و اشعاری نو که بیانگر دغدغههای تازهای بودن، اون رو به ستارهای بیرقیب در آسمان موسیقی ایران تبدیل کرد. این آغاز مسیری بود که ویگن رو از کودکی در باغی کوچک در همدان به جایگاه «سلطان جاز ایران» رسوند.
ویگن روی پرده نقرهای: هنری فراتر از موسیقی
ویگن، پس از دستاوردهای فراوان در دنیای موسیقی، به سنت آن دوران، پا به دنیای سینما گذاشت و از این منظر هم موفق شد درخششی چشمگیر داشته باشه.
ورود او به عرصه فیلمسازی به دعوت ساموئل خاچیکیان، کارگردان برجسته سینما، صورت گرفت. اولین فیلم ویگن با نام «چهارراه حوادث» در سال 1342 به کارگردانی خاچیکیان بود که با موفقیتهای زیادی همراه شد. حضور ویگن در سینما ادامه یافت تا سال 1345، وقتی که آخرین فیلمش با عنوان «اعتراف» به کارگردانی ناصر رفعت به اکران در اومد.
در طول این سالها، ویگن در دوازده فیلم حضور پیدا کرد که در برخی از آنها نه تنها بازیگر، بلکه خواننده نیز بود. فیلمهایی مثل «خون و شرف»، «تپه عشق»، «فردا روشن است»، «آتش و خاکستر» و «عروس دریا» از شاخصترین فیلمهای ویگن در سینما به شمار میرن.

او با حضور در فیلمهای مختلفی همچون «ظالم بلا»، «چشمه عشاق»، «عروسک پشت پرده»، «آرشین مالالان» و «عسل تلخ» نه تنها به عنوان بازیگر، بلکه به عنوان خواننده ترانههای فیلمها هم شناخته میشد. ویگن در سینما نه تنها به عنوان یک بازیگر موفق شناخته میشد، بلکه در موسیقی فیلمها نیز تأثیر زیادی داشت. این حضور موفق در دنیای سینما، به شهرت و محبوبیت بیشتر او افزود و نشان داد که تواناییهای هنری ویگن فراتر از دنیای موسیقی است.
همکاریهای ویگن با دیگر هنرمندان
کارنامه هنری ویگن، تنوعی شگفتانگیز از ملودیهای فارسی، ارمنی، ایتالیایی، فرانسوی، ترکی و حتی خراسانی رو نشون میده. ویگن با همکاری موسیقیدانانی چون زاون اوهانیان و آهنگسازان برجستهای مثل جواد معروفی، تونست آثار تکرار نشدنی و ماندگاری خلق کنه.
از جمله، اجرای ترانه «ساری گلین» که با تنظیم ارکسترال و کلامی از جمشید ارجمند در برنامه گلهای صحرایی به نقطه عطفی در مسیر رشد ویگن تبدیل شد. این اثر، جایگاه ویگن رو به عنوان اولین خواننده پاپی که در برنامه گلها حضور یافت، تثبیت کرد.
ویگن همچنین با چند تن از خوانندههای محبوب مثل دلکش، پوران، هایده، الهه و… همکاری و تجربه اجرا داشته.
زندگی شخصی ویگن: از مهاجرت تا ازدواج
در اواسط دهه 50 شمسی، بسیاری از هنرمندان ایرانی به دلیل تحولات اجتماعی و سیاسی، از جمله وقوع انقلاب 1357 و تغییرات بنیادین در فضای فرهنگی و هنری کشور، تصمیم به ترک ایران گرفتند. ویگن نیز در پی این تغییرات و محدودیتهای اعمالشده بر عرصه هنر و موسیقی، به ایالات متحده مهاجرت کرد.
او در آمریکا به فعالیت هنری خود ادامه داد و صدای گرم و خاطرهانگیزش برای ایرانیان مهاجر یادآور روزهای گذشته و هویتی مشترک بود. این مهاجرت، ویگن را نه تنها به هنرمندی محبوب، بلکه به نماد مقاومت فرهنگی و پیوند نسلها تبدیل کرد.
«همیشه خودم را به مردم نزدیک و صمیمی دانستهام و هرگز از آنها فاصله نگرفتهام. به اعتقاد من لحظه سقوط یک هنرمند زمانی فرا میرسد که بین او و مردم، شکاف و فاصله ایجاد شود و مردم چگونه میتوانند مرا که دوستشان دارم و افکار و احساساتشان را درک میکنم دوست نداشته باشند. دلیل دیگر این است که من به هر حال سبک تازهای را در ترانهخوانی رواج دادم و به هر حال یک هنرمند صاحب سبک اگر نسبت به مردم و هنرش احساس تعهد و مسئولیت هم داشته باشد، فراموش نمیشود.»
اولین همسر ویگن، اولگا بود که حاصل ازدواج این دو نفر، سه فرزند دختر بود: ژاکلین که خودش امروز یک ترانهسرا، آهنگساز و خواننده است، آیلین که بازیگر و مجری تلویزیون است و کاترین.

بعد از جدایی از اولگا، او با بلا ازدواج کرد که از این ازدواج، یک پسر به نام ادوین و یک دختر به نام اِولین به دنیا اومدن. در نهایت، ویگن در سومین ازدواج با کارن، یک زن آمریکاییالاصل، زندگی مشترک جدیدی آغاز کرد.
درگذشت ویگن و واکنشها به این واقعه
پس از مرگ ویگن، لیدا بربریان، موسیقیدان و منتقد هنری معروف، در پیامی صمیمانه و پر از احترام نوشت:
«ویگن به معنای واقعی یک خوانندهٔ ایرانی است که هم در اجرای ترانههای ارمنی و هم در اجرای ترانههای فارسی مهارت داشت. هرچند که او از ایران مهاجرت کرد، ولی هیچوقت گذشتهٔ خود، کشورش و خاطرات ایران را فراموش نکرد. اجرای ترانههای بسیار در وصف ایران، بازگشت به وطن، دلتنگی برای وطن و عشق موید این موضوع است. او در یکی از مصاحبههایش با من گفت که نفهمیدم زندگی من چگونه سپری شد چون شبها خواندم و روزها خوابیدم.»
همچنین ایرج جنتی عطایی، ترانهسرا و کارگردان تئاتر ایرانی، درباره ویگن گفت:
«ویگن نمایانگر دورهای مهم در تحول اجتماعی کشور ما بود. در آن سالها ویگن حرف تازهای را با ترانههایش زمزمه میکرد. تصویر ویگن و گیتارش، در زمان تار و کمانچه، برای مردم ما یک تصویر نو و غیرقابل باور بود.»
میراث ویگن: چرا او همچنان در قلبها زنده است؟
جواب این سوال یک جمله است:
« چون ترانههای ویگن،چیزی فراتر از زمان و مرزهاست.»
او با صدای بینظیرش و سبکی منحصر به فرد، نه تنها یک خواننده، بلکه یک انقلابکننده در موسیقی ایرانی بود. ویگن هیچوقت در دام تقلید نیفتاد، بلکه همیشه به دنبال نوآوری و خلق چیزی جدید بود. او به خوبی میدونست که برای ماندگار شدن باید چیزی متفاوت ارائه بده، بنابراین سنتهای موسیقی ایرانی رو با ریتمها و ملودیهای مدرن و حتی غربی ترکیب کرد و یک سبک جدید رو به دنیای پاپ ایران معرفی کرد.
خیلی از آهنگهای معروف ویگن که هنوز هم در هر جشن و یادبودی شنیده میشن، نشان از عمق احساس و قدرت بیان این خواننده محبوب دارن. ویگن نه تنها در اجرا، بلکه در ترانهسرایی و تنظیم آهنگ هم مبتکر بود.
ویگن با به چالش کشیدن مرزهای موسیقی، نه تنها به هنرمندان نسل خود بلکه به خوانندگان و آهنگسازان بعد از خود الهام بخشید. صدای او همچنان در گوشها و دلها میپیچه، چون چیزی که ویگن ساخته، همیشه تازه و زنده است!
«یک هنرمند، فرق نمیکند شاعر، موسیقیدان، نقاش، باید سبک خاص خود را داشته باشد تا موفق شود و بماند. مثلا داریوش سبکی جدید را در زمینه خوانندگی ابداع کرد و بعد کپیهای داریوش آمدند که هیچکدام نتوانستند با اصل برابری کنند. نصیحت من به خوانندگان جوان و آنها که تشنه ورود به دنیای آواز و ترانه خوانی هستند این است که ابتکار داشته باشند و قدرت خلاقیت خود را بکار گیرند و از تقلید فاصله بگیرند.
به اعتقاد من تعداد خوانندگان خوب ما خیلی کم است و مردم احتیاج به هنر، استعداد و صدای تازه دارند و من هرگاه صدای خوبی میشنوم واقعا لذت میبرم و از موفقیت خوانندگان جوان و با استعداد خوشحال میشوم.»
۱۰ ترانه ماندگار ویگن که هرگز فراموش نمیشوند
از دنیای آثار و ترانهشناسی ویگن هر چی بگیم کم گفتیم! البته که هر کدوم از آهنگهای این خواننده محبوب، لطافت و زیبایی خاص خودشون رو دارن؛ ولی با این حال بد نیست 10 تا از آثار شاخص ویگن رو هم معرفی کنیم:
- شکوفه میرقصد
- دو کبوتر
- ساقی دل ما، خون شد به خدا
- ستاره امشب کسی ندیده
- کجاوه
- فنجون طلا
- چرا نمیرقصی؟
- بارون بارونه
- خنچه بیارید
- دل دیوانه
ترانه محبوب شما از ویگن کدوم قطعه است؟ برای ما و باقی خوانندگان مجله نارگل در بخش کامنتها بنویسین.